مقاله رایگان با موضوع زنان مهاجر طلاق گرفته
عنوان مقاله:
سال انتشار: 2022
رشته: روانشناسی
گرایش: روانشناسی عمومی، روانشناسی بالینی
دانلود رایگان این مقاله:
دانلود مقاله زنان مهاجر طلاق گرفته
مشاهده سایر مقالات جدید:
Discussion
Our findings show that demands of immigration and resilience were significantly associated with psychological distress, and demands of immigration were significantly negatively related to resilience. Another major finding of this study is that resilience mediated the association between demands of immigration and psychological distress. In this study, 47% of divorced immigrant women were experiencing psychological distress. The high percentage of divorced immigrant women with psychological distress indicates a risk for developing mental problems. Therefore, more attention needs to be paid to psychological distress among divorced immigrant women. In this study, 25.6% of divorced immigrant women had a high level of demands of immigration which is more than the 6.4% of all immigrant women in Taiwan (Yang et al., 2010). Further, demands of immigration were positively associated with psychological distress among divorced immigrant women; in particular, loss, language accommodation, and occupational adjustment had great contributions to psychological distress. Divorced immigrant women feel a sense of loss upon being separated from their families which is similar to being separated from their country of origin (Chung, 2017; Yang et al., 2010). In addition, divorced immigrant women had a lower rate of attending school in this study, resulting in a less than adequate command of Chinese as it is spoken in Taiwan, such as the ability to be understood, particularly when encountering legal consultations (Aroian et al., 1998; Chen, 2012). Moreover, immigrant women are frequently housekeepers who take care of children or their spouse’s family members, and have less work experience otherwise; subsequently, they receive no economic support from their husband, and become homeless after getting divorced (Chen, 2012). Hence, it is not surprising that this study showed that occupational adjustment among divorced immigrant women is the most stressful. These factors could be contents of educational programs of life adaptation that target divorced immigrant women to prevent psychological distress.
Our results support the relationship between the demands of immigration and resilience. If women want to live in the host country after getting divorced, most of them accept coordination between NGOs and courts when faced with a divorce lawsuit. Then, divorced women cooperate with schools and work institutes, so they can build a single-parent family and feel at home in the host country (Chen, 2012). Gradually, these divorced immigrant women can build their own new social networks, including with workplace colleagues and personal friendships. In this study, loss was negatively related to personal competence and family identity. The loss of original cultural abilities is an ambivalent event among immigrants living in a host society, because of being separated from their original family, friends, and cultural context (Tummala-Narra et al., 2013). In addition, divorced immigrant women have a perception of the loss of their children and husband compared to general immigrant women. The development of personal competence and a positive family identity can balance those above-mentioned senses of loss. In addition, language accommodation and occupational adjustment were individually negatively related to personal competence and social connections. Usually, divorced immigrant women have lower language abilities, because of lower academic achievement levels in the host country. Even so, language accommodation is the basis for maintaining relationships with others in the host country and also contributes to successful occupational adjustment (Yang et al., 2010).
(دقت کنید که این بخش از متن، با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده و توسط مترجمین سایت ای ترجمه، ترجمه نشده است و صرفا جهت آشنایی شما با متن میباشد.)
بحث
یافتههای ما نشان میدهد که تقاضاهای مهاجرت و تابآوری بهطور معناداری با پریشانی روانشناختی و تقاضاهای مهاجرت بهطور معناداری با تابآوری رابطه منفی دارد. یکی دیگر از یافتههای اصلی این مطالعه این است که تابآوری ارتباط بین تقاضاهای مهاجرت و پریشانی روانی را واسطه میکند. در این مطالعه 47 درصد از زنان مهاجر مطلقه دچار پریشانی روانی بودند. درصد بالای زنان مهاجر مطلقه با پریشانی روانی نشان دهنده خطر ابتلا به مشکلات روانی است. بنابراین، باید به پریشانی روانی زنان مهاجر مطلقه توجه بیشتری شود. در این مطالعه، 25.6 درصد از زنان مهاجر مطلقه دارای سطح بالایی از تقاضای مهاجرت بودند که بیش از 6.4 درصد کل زنان مهاجر در تایوان است (یانگ و همکاران، 2010). علاوه بر این، تقاضاهای مهاجرت به طور مثبت با پریشانی روانی در میان زنان مهاجر مطلقه مرتبط بود. به ویژه، از دست دادن، تطبیق زبان، و سازگاری شغلی کمک زیادی به پریشانی روانی داشتند. زنان مهاجر مطلقه پس از جدا شدن از خانواده احساس فقدان می کنند که شبیه به جدا شدن از کشور مبداشان است (چانگ، 2017؛ یانگ و همکاران، 2010). علاوه بر این، در این مطالعه، زنان مهاجر مطلقه نرخ کمتری برای حضور در مدرسه داشتند، و در نتیجه تسلط کمتری به زبان چینی که در تایوان صحبت میشود، مانند توانایی درک شدن، بهویژه هنگام مواجهه با مشاوره حقوقی (آرویان و همکاران .، 1998؛ چن، 2012). علاوه بر این، زنان مهاجر اغلب خانه دارهایی هستند که از فرزندان یا اعضای خانواده همسرشان مراقبت می کنند و در غیر این صورت تجربه کاری کمتری دارند. متعاقباً، آنها هیچ حمایت اقتصادی از شوهر خود دریافت نمی کنند و پس از طلاق بی خانمان می شوند (چن، 2012). از این رو، جای تعجب نیست که این مطالعه نشان داد که سازگاری شغلی در میان زنان مهاجر مطلقه بیشترین استرس را دارد. این عوامل می تواند محتویات برنامه های آموزشی سازگاری با زندگی باشد که زنان مهاجر مطلقه را برای پیشگیری از پریشانی روانی هدف قرار میدهد.
نتایج ما از رابطه بین تقاضاهای مهاجرت و تاب آوری حمایت می کند. اگر زنان پس از طلاق بخواهند در کشور میزبان زندگی کنند، اکثر آنها در صورت مواجهه با دعوای طلاق، هماهنگی بین سازمان های غیردولتی و دادگاه ها را می پذیرند. سپس، زنان مطلقه با مدارس و مؤسسات کار همکاری می کنند تا بتوانند خانواده ای تک والدی بسازند و در کشور میزبان احساس کنند که در خانه خود هستند (چن، 2012). به تدریج، این زنان مهاجر مطلقه می توانند شبکه های اجتماعی جدید خود را بسازند، از جمله با همکاران محل کار و دوستی های شخصی. در این مطالعه فقدان با شایستگی فردی و هویت خانوادگی رابطه منفی داشت. از دست دادن توانایی های فرهنگی اصلی یک رویداد دوسوگرا در میان مهاجرانی است که در جامعه میزبان زندگی می کنند، به دلیل جدا شدن از خانواده، دوستان و بافت فرهنگی اصلی خود (تومالا-نارا و همکاران، 2013). علاوه بر این، زنان مهاجر مطلقه در مقایسه با زنان مهاجر عمومی، تصوری از از دست دادن فرزندان و همسر خود دارند. توسعه صلاحیت شخصی و هویت خانوادگی مثبت می تواند این حس های فقدان را که در بالا ذکر شد متعادل کند. علاوه بر این، اسکان زبان و سازگاری شغلی به طور فردی به طور منفی با شایستگی شخصی و ارتباطات اجتماعی مرتبط بود. معمولاً، زنان مهاجر مطلقه به دلیل سطح پیشرفت تحصیلی پایین در کشور میزبان، توانایی های زبانی پایین تری دارند. با این حال، تطبیق زبانی پایه ای برای حفظ روابط با دیگران در کشور میزبان است و همچنین به سازگاری شغلی موفق کمک می کند (یانگ و همکاران، 2010).